آخرین به‌روزرسانی:

تاب آوردن به انگلیسی

معنی

abide, bear, brook, countenance, endure, scrape, stand, stay, stomach, suffer, support, tolerate, withstand

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تاب آوردن

  1. مترادف:
    برخودهموار کردن بردباری کردن تحمل کردن طاقت‌آوردن یارستن
    متضاد:
    برنتافتن

ارجاع به لغت تاب آوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تاب آوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تاب آوردن

لغات نزدیک تاب آوردن

پیشنهاد بهبود معانی